سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نمازعاشقی

نماز برای پرستش خدا و راز و نیاز با اوست که در آن جنبه های ارزنده و آمرزنده خاصی در نظر گرفته شده و به همین جهت شکل مخصوصی به خود گرفته است



[ شنبه 96/2/9 ] [ 10:55 صبح ] [ اسماعیل اسلامی باباحیدری ]

رفتار والدین در نشاندادن اهمیت نماز

برخى از رفتارهایى که پدر و مادر در خصوص نمازخوان کردن فرزندان لازم به رعایت هستند، به شرح ذیل مى‌باشد:

 1. بالا بردن سطح آگاهى و شناخت فرزندان به طور غیر مستقیم نسبت به فواید نماز و نقش آن در زندگى انسان.

2. زبان نرم و گویا با حکمت و موعظه و گفتوگوى جذاب و دل‌پسند درباره نماز و عمل به واجبات دینى: (ادْعُ إِلَى سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَهِ وَالْمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ‌جَـدِلْهُم بِالَّتِى هِىَ أَحْسَن)؛ به راه پروردگارت با حکمت و پند پسندیده فراخوان و به روشى که آن [روش] بهتر است، با آنان مناظره کن.

3. فراهم کردن امکانات دل‌پذیر (مانند: زیبا سازى محل، تهیه عطر، تهیه کردن سجاده براى فرزند)، کوتاه بودن برنامه نماز، تشویق و وعده جایزه، استمرار در برنامه‌ها و… .

4. مشاوره با افرادى که در این زمینه مهارت دارند.

5. آگاهى دقیق از شرایط امر به معروف و نهى از منکر براى والدین.

6. تمرین عملى، به این صورت که پدر یا مادر از فرزند بخواهند که هم زمان با آنها به نماز بایستد و هر آن‌چه آنها به زبان جارى کردند او نیز تکرار کند.

7. بردن به مساجد براى شرکت در نماز جماعت: از سفارشات حضرت لقمان(ع) به فرزندش این است که فرزندم! نماز بسیار بخوان! و هرگز نماز را از اول وقت تأخیر نینداز و با جماعت نمازبگذار، هر چند در سخت‌ترین حالات باشد.

 8. تهیه و نمایش فیلم‌هایى درباره نماز.



[ شنبه 96/2/9 ] [ 10:47 صبح ] [ اسماعیل اسلامی باباحیدری ]

کلی لطیفه خنده دار

پسره تو کلیسا نشسته بوده، یهو می‌بینه یه دختر خیلی خوشگل  میاد تو. میدوه میره پشتِ یه مجسمه قایم میشه. دختره میاد میشینه جلوی محراب و میگه: ای خدا! تو به من همه چی دادی ، پول دادی ، قیافه دادی ، خانواده خوب دادی... فقط ازت یه چیز دیگه میخوام... اونم یه شوهر خوبه ...یا حضرت مسیح‌! خودت کمکم کن! پسره از پشت مجسمه میاد بیرون میگه: عیسی هل نده!‌ هل نده زشته ، خودم میرم!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

طرف عروسی میکنه، هفته بعد دست خانوم رو میگیره میبره دکتر ، میگه: اقای دکتر ما بچه دار نمیشیم!! دکتره میپرسه: چند وقته ازدواج کردین؟ طرف میگه: یک هفته است!! دکتره شاکی میشه، میگه: داداش من، این زنه ، مایکرووِیو که نیست

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

شکمو داشته نوار روضه گوش میداده میزنه آخر نوار ببینه شام میدن یا نه

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

غضنفر میره رستوران، گارسون میخواد بزارتش سر کار میگه: غذای امروز «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با «لیمو» است! غضنفر میگه : «کوجی پورو تیاپوفو ساخارینو گلاسه» با چی

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

پسره ، دختر محلشون را نشون میکنه ، رفیقاش میان با سنگ میزنن

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

تُو قلبمی ، تُو خونمی ، تُو تموم وجودمی ........ رفتم دکتر ، میگن انگل داری

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

به دختره می گن اگه دنیا رو بهت بدن چی کار می کنی می گه من فعلا می خوام درسمو ادامه بدم

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

دو تا دانمارکی با هم همسایه بودن ... هر سی ثانیه برق یکیشون می رفت ... تحقیق می کنن می بینن از چراغ راهنمایی برق میدزدیدن

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

به عضنفر میگن از قفل فرمونت راضی هستی میگه آره فقط سر پیچ اذیت می کنه!

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

غضنفر میره تو صف نونوایی، شاطر نونوائی میگه: نون تا اینجا بیشتر نمی‌رسه، بقیه برن. غضنفر میگه: ببخشید اگه میشه جمع‌تر وایسین نون به ما هم برسه

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

غضنفر میره بالای پل عابر پیاده داد می زنه حالا من خر،من نفهم، آخه شما این رودخانه می بینید که اومدین روش پل زدین

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

یه برره ای به رفیقش می گه من یه تمساح پیدا کردم چیکارش کنم؟ میگه ببرش باغ وحش. فردا رفقیش می گه بردیش؟ یارو می گه : آره ، تازه امشب هم می خوام ببرمش سینما

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

غضنفر میمیره ، شب اول قبر 62 تا فرشته میان سراغش. 2تاشون سوال می کردن  .... 60 تاشون حالیش می کردن

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

سپاس و ستایش دانشگاه آزاد را ، که ترکش موجب بی مدرکی است و به کلاس اندرش مزید در به دری ، هر ترمی که آغاز می شود موجب پرداخت زر است  و چون به پایان رسد مایه ضرر ، پس در هر سال دو ترم موجود و بر هر ترمی شهریه ای واجب ..... از جیب و جان که بر آید ...... کز عهده خرجش به در آید

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦ 

یه دفعه یه پسره داشته راه میرفته میخوره زمین هواااااااااا میره نمیدونی تا کجاااااااا میره

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

یارو  زنگ میزنه 110 میگه آقا پدال گاز و پدال ترمز و پدال کلاچ و فرمون و دنده رو دزدیدن! پلیس میگه ، برو صندلی جلو بشین

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

یه بچه خوشگله ریش بزی میذاره ، گرگه میاد میخورتش

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

یه روز سه تا خانوم مرغه به هم میرسن اولی میگه چه روزگاری شده ، دیشب تو کیف دخترم یه عکس جوجه خروس پیدا کردم ..... دومی میگه این که چیزی نیست یه روز دیدم دخترم تو خیابون داره با یه خروسه میگه و میخنده .... سومی میگه اینها که چیزی نیست من دیشب تو کیف دخترم یه تخم مرغ پیدا کردم

♦♦♦♦♦♦♦♦♦لطیفه های خنده دار♦♦♦♦♦♦♦♦

یارو ماشینش تو برف گیر میکنه زنجیر نداشته ،  سینه میزنه

به آسمون نگاه میکنم تو رو میبینم ... به دریا نگاه میکنم تو رو میبینم  ... به دشت های سبز نگاه میکنم تو رو میبینم و حتی وقتی به قلبم نگاه میکنم تو رو میبینم ... بابا بیا برو اونطرف بگذار یه چیز بهتر ببینیم



[ شنبه 96/1/26 ] [ 5:8 عصر ] [ اسماعیل اسلامی باباحیدری ]

دیدوبازدید(باباحیدر)



[ شنبه 96/1/26 ] [ 5:5 عصر ] [ اسماعیل اسلامی باباحیدری ]

به یادماندنی



[ شنبه 96/1/26 ] [ 5:3 عصر ] [ اسماعیل اسلامی باباحیدری ]

چندلطیفه

دو تا تنبل دراز کشیده بودند یکیشون داشته خمیازه میکشیده اون یکی میگه داداش تا دهنت بازه لطفا این اصغر ما رو هم صدا کن

 

عروس میره گل بچینه ، شهرداری میگیرتش

 

طرف خودشو میمالیده به سپر ماشین ! میگن چی کار میکنی بابا, میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم

 

یکی زنگ میزنه 118 میگه شماره غضنفر رو دارید یارو میگه نه ، میگه پس من میگم تو یادداشت کن داشته باشی

 

به یارو میگن 12 امام رو میشناسی؟ میگه آره. میگن خوب نام ببر؟ میگه اونجوری که نه. اگه ببینمشون میشناسم

 

اگه دیدی یه سوسک پشت و رو افتاده و داره دست و پا می زنه، فکر نکن با دمپائی زدنش... داره به قیافه تو می خنده

 

غضنفر میره برای عضو شدن تو بسیج مسئول ثبت نام ازش می پرسه معنی قدس سره الشریف یعنی چی؟ غضنفر یه خورده فکر می کنه میگه همون دمش گرم خودمونه دیگه

 

یارو میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد، به بابای عروس میگه : ما میریم یه دور میزنیم ، بر می‌گردیم ، راستی تا ساعت چند بازید ؟

 

یه بنده خدا پتروس فداکار رو با دهقان فداکار قاطی می‌کنه، میره انگشت می‌کنه تو حلق راننده قطار

 

 

یه دفعه دو تا هزار پا همدیگر رو بغل میکنن میشن زیپ

 

یه نفر میره جوراب فروشی میگه آقا جوراب میخوام فروشنده میگه:مردونه ؟یارو دست میده میگه: مردونه

 

یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم



[ پنج شنبه 95/11/7 ] [ 10:11 صبح ] [ اسماعیل اسلامی باباحیدری ]

باباحیدر-شهرباباحیدر

eslami_compressed.jpg 3.jpg 2.jpg



[ پنج شنبه 95/11/7 ] [ 10:8 صبح ] [ اسماعیل اسلامی باباحیدری ]