سفارش تبلیغ
صبا ویژن

جمعه تکراری


سیل چشمانم باز از فراقت جاریست....خسته ام باز بیا جمعه ها تکراریست


 در پی قافیه ها چه پریشان ماندم .....قافیه در شعرم با حضورت جاریست


به هوایت آقا بغض کرده شعرم....آسمانش انگار نم نمک بارانیست


دل من پر غصه حال شعرم خوش نیست... نفسی مانده فقط جای شکرش باقیست


در فراغت آقا چشم در راهم من.... گر چه این جمعه همان جمعه ی تکراریست.....



[ چهارشنبه 93/10/10 ] [ 8:3 عصر ] [ اسماعیل اسلامی باباحیدری ]

امحبوب دل

من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم

شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم

 

شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست

باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم

 

هر جا که نام نامی تو آنجاست،قلبم بهانه غزلی دارد

این سوز ریشه ای ازلی دارد،پس با غم عزیز تو دمسازم

  

شعرم اگر چه هیچ نمی ارزد،سوزانده است نام و نشانم را

می سوزم و به هیزم ابیاتم،بیتی به عشق شعله می اندازم

  

یا صاحب الزمان و زمین موعود،دانای هرکه آمد و هر چه بود

گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم



[ چهارشنبه 93/10/10 ] [ 8:2 عصر ] [ اسماعیل اسلامی باباحیدری ]

سخن دل

خداونداگناهانمان بسیاراست کمکمان کن که بیشترازاین شرمنده نباشیمببخش جزتوپناهی نداریم

[ سه شنبه 93/10/2 ] [ 8:13 عصر ] [ اسماعیل اسلامی باباحیدری ]